فروپاشی نظریه ی ارسطوئی انتزاع صورت از ماده در پدیدارشناسی هوسرل
نویسندگان
چکیده
ارسطو در نقد افلاطون مثل را از آسمان به زمین فرود آورد و در «تک چیزها» جای داد وانها را با جوهر در معنی نخستین یکی گرفت. از نظر او جوهر در معنای نخستین، موجود نخستین است و بنابراین موجودیت وچیستی یا ماهیت یکی و همانند هستند. سپس وی جوهر را در تعاریفی منطقی تبیین می کند تا ساخت منطقی جهان را بازنمایی کند. اما نقد ارسطو علیه افلاطون او را مجبور کرد که نظریه ی صورت و ماده را چون دو جوهر بنیادی که نیازمند یکدیگرند عرضه کند. به همین دلیل او مجبور شد در باره ی انتزاع جوهر معقول از تک چیزها سخن به میان آورد. ارسطو برای حل این مسئله از عقل فعال و منفعل استفاده کرد. اما در این مقاله روشن می شود که طرح ارسطو در باب شناخت قرین موفقیت نمی باشد. در سنجش با نظریه ی همراهی صورت وماده وانتزاع صورت(شناخت)، هوسرل از تضایف سیلان سوبژکتیویته با نظام منظم اعیان سخن می گوید. این مقاله پس این توضیح منظر هوسرل از نوئما ونوئسیس روشن وتحلیل می کند که صورت وماده دو جوهر متمایز نمی باشند بلکه هر دو چون عینی انضمامی از طریق قصدیت آگاهی تامل می شوند. و سپس در عبارات زبانی چون موضوعات جوهری به زبان آورده می شوند. در بخش های پایانی روشن می شود که براساس یک تحلیل و توصیف پدیدار شناسانه است که می توان از انتزاع سخن گفت که به معنی بنیان گذاری همه ی نظام های عقلی و علمی بر زیست جهان داده شده ی شهودی محیطی است.
منابع مشابه
ضرورت طرح زیست-جهان در پدیدارشناسی هوسرل
ادموند هوسرل را پدر پدیدارشناسی نامیدهاند. پدیدارشناسی روشى است که به جاى پیشبینی و اندازهگیری مرسوم در علوم بر کشف، توصیف و معنی تأکید میکند. هوسرل ابتدا موضوع اصلی پدیدارشناسی خود را آگاهی قرار میدهد، لذا بسیاری پدیدارشناسی وی را نوعی شناختشناسی دانستهاند. این پژوهش به این مسأله میپردازد که هر چند هوسرل در برخی از آثارش متوجه آگاهی است اما در آثار متأخرش از آگاهیشناسی یا اگولوژی فرا...
متن کامل«بدنمندی» در پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس
در رویکرد پدیدارشناسانه، بدن فارغ از قواعد و استدلالات عقلی، پدیداری تلقی میشود که سوژه را در معرض تجربه قرار میدهد. در این رویکرد بحث بر سر نسبت سوژه با بدن و جهان، نه بر بنیاد هستی شناسی سوژه و نه بر اساس شناخت او از جهان، بلکه بر اساس تجربه و مجاورت او با جهان است. این مقاله ضمن پرداختن به پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس، با تمرکز بر بدن و مفهوم بدنمندی، نقاط اشتراک و نیز تفاوت رویک...
متن کاملبررسی نظریه های تصوری معنا با تأکید بر پدیدارشناسی هوسرل
در این رساله، بررسی نظریه ی تصوری معنا و ترکیب آن با مفاهیم پدیدارشناختی انجام گرفته است. هدف ایجاد یک نظریه ی معنای تصوری-پدیدارشناختی بوده است که اساس نظریه ی تصوری را داشته و با استفاده از روش ها و مفاهیم پدیدارشناختی تکمیل شده باشد. به این منظور ابتدا نظریه ی تصوری معنا که مدافع اصلی آن لاک محسوب می شود، بررسی و تحلیل گردیده است. معنا/دلالت شناسی این نظریه بررسی شده و اشکال های وارد شده به ...
15 صفحه اولنقد و بررسی رومن اینگاردن از پدیدارشناسی هوسرل
اینگاردن پدیدارشناس واقعگرایی است که معتقد است هوسرل در کتاب پژوهشهای منطقی نوعی واقعگرایی را پذیرفته که مبنای آن تمایز صریح واقعیت و آگاهی است. اعتقاد به این تمایز و دیدگاه واقعگرایی با آغاز تفکر استعلایی هوسرل رها شده و جای خود را بهمحوریت آگاهی و در نتیجه ایدئالیسم استعلایی میدهد. اینگاردن با این چرخش ناگهانی مخالفت ورزیده و معتقد است که تفکر استعلایی به دلیل هدف و روش موردِ نظر خود خا...
متن کاملنسبت جامعهشناسی معرفت مانهایم و پدیدارشناسی هوسرل
جامعهشناسی معرفت که با شلر و مانهایم در اوایل قرن بیستم مطرح شد، ریشه در تحولات علوم اجتماعی قرن نوزدهم و شکلگیری جریانهای مخالف کارکردگرایی و رفتارگرایی داشت. در حوزهی فلسفه نیز هوسرل در میانهی جریان اثباتگرایی رئالیستی و ایدهآلیسم، با این بحث که معنای پدیدار ا...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
پژوهش های معرفت شناختیجلد ۱، شماره ۳، صفحات ۴۶-۷۱
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023